سال 1352 بزرگترین آرزوی هر پدر و مادری برایآینده فرزندانش ، داشتن شغل کارمندی دولت و یا معلمی بود . این دو شغل آبرومند ونسبت به خرج و مخارج آن دوران دارای درآمد خوبی بود . حقوق کارمندی و معلمیماهیانه بین 500 تا 1000 تومان بوده .
در همین تاریخ نظام طاغوت ، ولیعهدی داشته کهفقط 13 سال سن داشته است با حقوقی 100 و 50 برابر دو شغل آبرومند کارمندی و معلمی.
اسدالله علم وزیر دربار طاغوت
جمعه 20 مهرماه 1352
با آن که جمعه بود شرفیاب شدم . بودجه دربار راعرض کردم و به تصویب نهایی رساندم .
مخارج گاراژ و اصطبل را زدیم و فقط حقوق نوکرهارا تصویب فرمودند .
حقوقوالاحضرت همایونی(ولیعهد) تغییری نکرد و همان ماهی 50 هزار تومان است .
حضرت امام خمینی(س) در یازدهم دی ماه سال 1367، در حالی که جمهوری اسلامی ایران، اولین ماههای پس از جنگ 8 ساله را تجربه می کرد، خطاب به میخائیل گورباچف» صدر هیأت رئیسه شوروی سابق پیام مهم و تاریخیای را صادر کردند.
در آن دوره، پیش از انتشار متن نامه حضرت امام(س) تحلیلگران دست یاری دراز کردن جمهوری اسلامی ایران به سوی بلوک شرق» را بخشی از مفاد نامه قلمداد میکردند ولی پس از انتشار متن کامل نامه، همانگونه که سالها بعد گورباچف مخاطب پیام را همه اعصار در طول تاریخ» و نویسنده پیام را متفکر و دلسوز برای سرنوشت جهان» دانست، مشخص شد که این پیام نه از موضع ضعف، بلکه از موضع قدرت و خیرخواهی رهبر جمهوری اسلامی ایران صادر شده است.
متن کامل این نامه بدین شرح است:
بسماللهالرحمنالرحیم
جناب آقای گورباچف!
صدر هیأت رئیسه اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی
با امید خوشبختى و سعادت براى شما و ملت شوروى، از آنجا که پس از روى کار آمدن شما چنین احساس مىشود که جنابعالى در تحلیل حوادث ى جهان، خصوصاً در رابطه با مسائل شوروى، در دور جدیدى از بازنگرى و تحول و برخورد قرار گرفتهاید، و جسارت و گستاخى شما در برخورد با واقعیات جهان چه بسا منشأ تحولات و موجب به هم خوردن معادلات فعلى حاکم بر جهان گردد، لازم دیدم نکاتى را یادآور شوم. هر چند ممکن است حیطه تفکر و تصمیمات جدید شما تنها روشى براى حل معضلات حزبى و در کنار آن حل پارهاى از مشکلات مردمتان باشد، ولى به همین اندازه هم شهامت تجدید نظر در مورد مکتبى که سالیان سال فرزندان انقلابى جهان را در حصارهاى آهنین زندانى نموده بود قابل ستایش است. و اگر به فراتر از این مقدار فکر مىکنید، اولین مسئلهاى که مطمئناً باعث موفقیت شما خواهد شد این است که در ت اسلاف خود دایر بر خدازدایى» و دینزدایى» از جامعه، که تحقیقاً بزرگترین و بالاترین ضربه را بر پیکر مردم کشور شوروى وارد کرده است، تجدید نظر نمایید؛ و بدانید که برخورد واقعى با قضایاى جهان جز از این طریق میسر نیست. البته ممکن است از شیوههاى ناصحیح و عملکرد غلط قدرتمندان پیشین کمونیسم در زمینه اقتصاد، باغ سبز دنیاى غرب رخ بنماید، ولى حقیقت جاى دیگرى است. شما اگر بخواهید در این مقطع تنها گرههاى کور اقتصادى سوسیالسیم و کمونیسم را با پناه بردن به کانون سرمایه دارى غرب حل کنید، نه تنها دردى از جامعه خویش را دوا نکرده اید، که دیگران باید بیایند و اشتباهات شما را جبران کنند؛ چرا که امروز اگر مارکسیسم در روشهاى اقتصادى و اجتماعى به بن بست رسیده است، دنیاى غرب هم در همین مسائل، البته به شکل دیگر، و نیز در مسائل دیگر گرفتار حادثه است.
جناب آقاى گورباچف، باید به حقیقت رو آورد. مشکل اصلى کشور شما مسئله مالکیت و اقتصاد و آزادى نیست. مشکل شما عدم اعتقاد واقعى به خداست. همان مشکلى که غرب را هم به ابتذال و بن بست کشیده و یا خواهد کشید. مشکل اصلى شما مبارزه طولانى و بیهوده با خدا و مبدأ هستى و آفرینش است.
جناب آقاى گورباچف، براى همه روشن است که از این پس کمونیسم را باید در موزه هاى تاریخ ى جهان جستجو کرد؛ چرا که مارکسیسم جوابگوى هیچ نیازى از نیازهاى واقعى انسان نیست؛ چرا که مکتبى است مادى، و با مادیت نمىتوان بشریت را از بحران عدم اعتقاد به معنویت، که اساسىترین درد جامعه بشرى در غرب و شرق است، به در آورد.
حضرت آقاى گورباچف، ممکن است شما اثباتاً در بعضى جهات به مارکسیسم پشت نکرده باشید و از این پس هم در مصاحبه ها اعتقاد کامل خودتان را به آن ابراز کنید؛ ولى خود مىدانید که ثبوتاً این گونه نیست. رهبر چین اولین ضربه را به کمونیسم زد؛ و شما دومین و على الظاهر آخرین ضربه را بر پیکر آن نواختید. امروز دیگر چیزى به نام کمونیسم در جهان نداریم. ولى از شما جداً مىخواهم که در شکستن دیوارهاى خیالات مارکسیسم، گرفتار زندان غرب و شیطان بزرگ نشوید. امیدوارم افتخار واقعى این مطلب را پیدا کنید که آخرین لایههاى پوسیده هفتاد سال کژى جهان کمونیسم را از چهره تاریخ و کشور خود بزدایید. امروز دیگر دولتهاى همسو با شما که دلشان براى وطن و مردمشان مىتپد هر گز حاضر نخواهند شد بیش از این منابع زیرزمینى و رو زمینى کشورشان را براى اثبات موفقیت کمونیسم، که صداى شکستن استخوانهایش هم به گوش فرزندانشان رسیده است، مصرف کنند.
آقاى گورباچف وقتى از گلدسته هاى مساجد بعضى از جمهوریهاى شما پس از هفتاد سال بانگ اللَّه اکبر» و شهادت به رسالت حضرت ختمى مرتبت- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- به گوش رسید، تمامى طرفداران اسلام ناب محمدى (ص) را از شوق به گریه انداخت. لذا لازم دانستم این موضوع را به شما گوشزد کنم که بار دیگر به دو جهانبینى مادى و الهى بیندیشید. مادیون معیار شناخت در جهانبینى خویش را حس» دانسته و چیزى را که محسوس نباشد از قلمرو علم بیرون مىدانند؛ و هستى را همتاى ماده دانسته و چیزى را که ماده ندارد موجود نمىدانند. قهراً جهان غیب، مانند وجود خداوند تعالى و وحى و نبوت و قیامت، را یکسره افسانه مىدانند. در حالى که معیار شناخت در جهانبینى الهى اعم از حس و عقل» مىباشد، و چیزى که معقول باشد داخل در قلمرو علم مىباشد گر چه محسوس نباشد. لذا هستى اعم از غیب و شهادت است، و چیزى که ماده ندارد، مىتواند موجود باشد. و همان طور که موجود مادى به مجرد» استناد دارد، شناخت حسى نیز به شناخت عقلى متکى است.
قرآن مجید اساس تفکر مادى را نقد مىکند، و به آنان که بر این پندارند که خدا نیست و گرنه دیده مىشد. لَن نُؤمِنَ لَکَ حَتّى نَرَى اللَّهَ جَهرَةً مىفرماید: لَا تُدرِکُهُ الأبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الأبْصارَ وَ هو اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ 2».
از قرآن عزیز و کریم و استدلالات آن در موارد وحى و نبوت و قیامت بگذریم، که از نظر شما اول بحث است، اصولًا میل نداشتم شما را در پیچ و تاب مسائل فلاسفه، بخصوص فلاسفه اسلامى، بیندازم. فقط به یکى- دو مثال ساده و فطرى و وجدانى که یون هم مى توانند از آن بهرهاى ببرند بسنده مىکنم. این از بدیهیات است که ماده و جسم هر چه باشد از خود بیخبر است. یک مجسمه سنگى یا مجسمه مادى انسان هر طرف آن از طرف دیگرش محجوب است. در صورتى که به عیان مىبینیم که انسان و حیوان از همه اطراف خود آگاه است. مىداند کجاست؛ در محیطش چه مىگذرد؛ در جهان چه غوغایى است. پس، در حیوان و انسان چیز دیگرى است که فوق ماده است و از عالم ماده جدا است و با مردن ماده نمىمیرد و باقى است. انسان در فطرت خود هر کمالى را به طور مطلق مىخواهد. و شما خوب مىدانید که انسان مىخواهد قدرت مطلق جهان باشد و به هیچ قدرتى که ناقص است دل نبسته است. اگر عالم را در اختیار داشته باشد و گفته شود جهان دیگرى هم هست، فطرتاً مایل است آن جهان را هم در اختیار داشته باشد. انسان هر اندازه دانشمند باشد و گفته شود علوم دیگرى هم هست، فطرتاً مایل است آن علوم را هم بیاموزد. پس قدرت مطلق و علم مطلق باید باشد تا آدمى دل به آن ببندد. آن خداوند متعال است که همه به آن متوجهیم، گرچه خود ندانیم. انسان مىخواهد به حق مطلق» برسد تا فانى در خدا شود. اصولًا اشتیاق به زندگى ابدى در نهاد هر انسانى نشانه وجود جهان جاوید و مصون از مرگ است. اگر جنابعالى میل داشته باشید در این زمینهها تحقیق کنید، مىتوانید دستور دهید که صاحبان این گونه علوم علاوه بر کتب فلاسفه غرب در این زمینه، به نوشتههاى فارابى و بو على سینا - رحمة اللَّه علیهما- در حکمت مشاء مراجعه کنند، تا روشن شود که قانون علیت و معلولیت که هر گونه شناختى بر آن استوار است، معقول است نه محسوس؛ و ادراک معانى کلى و نیز قوانین کلى که هر گونه استدلال بر آن تکیه دارد، معقول است نه محسوس، و نیز به کتابهاى سهروردى 1»- رحمة اللَّه علیه- در حکمت اشراق مراجعه نموده، و براى جنابعالى شرح کنند که جسم و هر موجود مادى دیگر به نور صِرف که منزه از حس مىباشد نیازمند است؛ و ادراک شهودىِ ذات انسان از حقیقت خویش مبرا از پدیده حسى است. و از اساتید بزرگ بخواهید تا به حکمت متعالیه صدر المتألّهین - رضوان اللَّه تعالى علیه و ه اللَّه مع النبیین و الصالحین- مراجعه نمایند، تا معلوم گردد که: حقیقت علم همانا وجودى است مجرد از ماده، و هر گونه اندیشه از ماده منزه است و به احکام ماده محکوم نخواهد شد.
دیگر شما را خسته نمى کنم و از کتب عرفا و بخصوص محیى الدین ابن عربى نام نمىبرم؛ که اگر خواستید از مباحث این بزرگمرد مطلع گردید، تنى چند از خبرگان تیزهوش خود را که در این گونه مسائل قویاً دست دارند، راهى قم گردانید، تا پس از چند سالى با توکل به خدا از عمق لطیف باریکتر ز موى منازل معرفت آگاه گردند، که بدون این سفر آگاهى از آن امکان ندارد.
جناب آقاى گورباچف، اکنون بعد از ذکر این مسائل و مقدمات، از شما مىخواهم درباره اسلام به صورت جدى تحقیق و تفحص کنید. و این نه به خاطر نیاز اسلام و مسلمین به شما، که به جهت ارزشهاى والا و جهان شمول اسلام است که مى تواند وسیله راحتى و نجات همه ملتها باشد و گره مشکلات اساسى بشریت را باز نماید. نگرش جدى به اسلام ممکن است شما را براى همیشه از مسأله افغانستان و مسائلى از این قبیل در جهان نجات دهد. ما مسلمانان جهان را مانند مسلمانان کشور خود دانسته و همیشه خود را در سرنوشت آنان شریک مىدانیم. با آزادى نسبى مراسم مذهبى در بعضى از جمهوریهاى شوروى، نشان دادید که دیگر این گونه فکر نمىکنید که مذهب مخدر جامعه است. راستى مذهبى که ایران را در مقابل ابرقدرتها چون کوه استوار کرده است مخدر جامعه است؟ آیا مذهبى که طالب اجراى عدالت در جهان و خواهان آزادى انسان از قیود مادى و معنوى است مخدر جامعه است؟ آرى، مذهبى که وسیله شود تا سرمایههاى مادى و معنوى کشورهاى اسلامى و غیر اسلامى، در اختیار ابرقدرتها و قدرتها قرار گیرد و بر سر مردم فریاد کشد که دین از ت جدا است مخدر جامعه است. ولى این دیگر مذهب واقعى نیست؛ بلکه مذهبى است که مردم ما آن را مذهب امریکایى» مىنامند.
در خاتمه صریحاً اعلام مىکنم که جمهورى اسلامى ایران به عنوان بزرگترین و قدرتمندترین پایگاه جهان اسلام به راحتى مى تواند خلأ اعتقادى نظام شما را پر نماید. و در هر صورت، کشور ما همچون گذشته به حسن همجوارى و روابط متقابل معتقد است و آن را محترم مىشمارد. و السلام على من اتبع الهدى.
11/ 10/ 67
روح اللَّه ال الخمینى
منبع: صحیفه امام، ج21، ص: 220 - 226
از ترفندهای روانی دشمن بر علیه انقلاب اسلامی ایران ، مطرح کردن سلامت اخلاقی و اجتماعی مردم در قبل از انقلاب و از بین رفتن مسلمانی مردم در بعد از انقلاب است .
متاسفانه برخی ساده لوحانه در دام این ترفند افتاده و با باز نشر و بازگویی آن ، گوئی به یک کشف بزرگ رسیده اند ، در حالی که دقیقا قضیه عکس آن است . هفته نامه آئین اسلام که منعکس کننده وضعیت دینی و مذهبی دهه 20 در کشور می باشد ، به کرات با درج مقالات متعدد به وضعیت آشفته مسلمانی در آن روزگار می پردازد که این مقاله در دی ماه 1324 نمونه ای از آن می باشد .
با پیروزی انقلاب و حتی قبل از آن نوشتن متن پیشنویس قانون اساسی آغاز شده بود . متن پیش نویس که توسط برخی حقوقدان ها که از جملهآنها حسن حبیبی بود با اقتباس از قانون اساسی کشور فرانسه و با این نگاه که چونکشور فرانسه یک کشور مترقی در اصول ی است نوشته شده بود .
شورای نگهبان در اصل 142 این پیش نویس با عنوانشورای نگهبان قانون اساسی نام برده شده و متشکل از 5 مجتهد و 6 حقوقدان بود .
متن پیش نویس در مطبوعات منتشر و برخی در قالبمقالات و مصاحبه طی چندین روز نظرات خود را درباره این پیش نویس عنوان کردند .
تقریبا همه گروههای ی به فرازهایی از پیشنویس اعتراض داشتند ، از جمله نیروهای انقلابی خط امام .
نیروهایی که در آن تاریخ کلید واژه سخنانشان ،اسلام – ارزش های اسلامی – جایگاه مهم ت - رهبری و انقلاب بود .
نکته قابل تامل اینکه بعد از گذشت چندین سال ، ازهمین گروه انقلابی خط امامی افرادی با تغییر کلید واژه های صحبت هایشان به آزادی –دموکراسی – مردم سالاری – حقوق انسانی و ، تبدیل به مخالفین شورای نگهبانشده و یادشان رفت که در زمانی چه تلاش هایی برای رفعت و بزرگی جایگاه شورای نگهباندر قانون اساسی انجام داده بودند .
یکی از این افراد محمد خاتمی است که در دو نوبتدر دهه هفتاد و هشتاد سکان ریاست جمهوری را عهده دار شده بود .
آقای خاتمی با درج مقاله ای از او در رومهاطلاعات مورخه 21 تیرماه 1358 نظرات و اشکالات خود درباره پیش نویس قانون اساسی راعنوان نموده و بیش از همه به غیر اسلامی بودن این پیش نویس اعتراض می نماید .
اصل ولایت فقیه در پیش نویس قانون اساسی وجودنداشته و این مقاله قبل از تشکیل مجلسخبرگان قانون اساسی می باشد .
بخش هایی از مقاله محمد خاتمی در رومهاطلاعات
اگر سرنوشت جهان آن روز در شهر کوچک مدینه منورهرقم زده شد ، امروز سرنوشت جهان در شهر کوچک قم می تواند تغییر یابد .
متاسفانه در پیش نویس این قانون اساسی چیزی کهنیست اسلام است .
در اصل شورای نگهبان تجدید نظر شود و تعدادمجتهدین از 5 نفر به 8 نفر افزایش یابند تا در برابر 6 حقوقدان در اقلیت نباشند .
اگر نمی خواهند بنویسند که رئیس جمهور باید یکمجتهد جامع الشرایط باشد باید ذکر شود که این رئیس هیچ کار مهمی بدون موافقت وتصویب مراجع تقلید نمی تواند انجام دهد .
در شرایط فعلی انقلاب هیچکس به جز شخص امامخمینی حائز کلیه شرایط برای ریاست جمهوری نیست .
رومه اطلاعات 21 تیرماه 1358
بررسی اصول شورای نگهبان در مجلس خبرگان قانون اساسی
از دوشنبه نهم مهرماه 1358 و از جلسه سی و ششم مجلس خبرگان قانون اساسی به ریاست نایب رئیس خبرگان شهید حضرت آیت الله بهشتی ، بررسی و تصویب اصول مربوط به شورای نگهبان آغاز و در جلسات 37-40-62-63 و 64 ادامه پیدا کرد تا این اصول نهایی گردید .
تعداد فقها - نحوه انتخاب فقها – نیاز یا عدم نیاز به حقوقدان در شورا – محدودیت زمان اعلام نظر برای مصوبات مجلس – نظارت بر انتخابات ها – مدت زمان عضویت فقها در شورا و مسئولیت تفسیر قانون اساسی از موضوعات مهمی بوده که مخالفین و موافقین درباره آن اظهار نظر نموده اند .
اصول 91 تا 99 در جلسات خبرگان قانون اساسی در سال 1358 اختصاص به نهاد شورای نگهبان دارد
به نام خدا
حماقت دشمن ادامه دارد : آفرینش چرنوبیلی دیگر
کاربر سامانه پدافند هوایی نیروی هوا فضای سپاهپاسداران بر اثر اشتباه ، هواپیمای مسافربری اوکراین را مورد هدف قرار داده و باعثمرگ 176 مسافر و خدمه این پرواز شده است .
این خبر، تنها ، شکل ساده و بدون پردازش از این واقعه است.
به دلیل برخی نقاط مبهم در بروز این فاجعه ، حدسو گمان هایی برای چرایی این واقعه مطرح می شود .
قطعا روشن شدن برخی زوایای این حادثه و ارائهمستندات قطعی از واقعه ، می تواند یا فرضیاتی جدیدی مطرح کند ، یا فرضیات ارائهشده را تقویت نماید .
پذیرش و رد این حدس و گمان ها که هنوز قطعیتی برایآن متصور نیست ، بستگی به نوع نگاه مان به واقعه دارد .
یکی از اینحدس و گمان ها و ادعاها که مستند به برخی قرائن و شواهد می باشد ، فرضیه دخالتمستقیم ارتش آمریکا در بروز این فاجعه است .
پیش فرض این ادعا ، احتمال اعمال جنگ الکترونیکبه منظور اختلال در سیستم راداری پدافند هوایی ایران توسط ارتش آمریکا می باشد .فرضیه ای که برخی متخصصان انجام را غیر ممکن نمی دانند .
اما چرا ؟
آمریکا و متحدانش در برآورد وضعیت چندسال گذشتهاز منطقه به این نتایج رسیده اند :
1 – عدم توانایی از رویارویی مستقیم با جمهوری اسلامیایران به منظور جلوگیری از توسعه روز افزون نقش ایران در تحولات اساسی غرب آسیا
2 – بهترین و کم هزینه ترین راه برای مقابله باقدرت جمهوری اسلامی ، به چالش کشیدن آن از داخل با انجام اعتراضات منجر به شورش وبراندازی می باشد .
چگونه ؟
طراحان اغتشاش در ایران می دانند ، شورشی میتواند خواسته های آنها را برآورده نماید که عمومی و فراگیر باشد . تحریک افکارعمومی در سطح وسیع برای شرکت در اعتراضات گسترده منجر به شورش ، نیازمند یک انگیزهو دلیل بسیار قوی می باشد .
آنها چون در ارائه های احمقانه خود از وضعیت فعلیجمهوری اسلامی آن را با سال های پایانی اتحاد جماهیر شوروی مقایسه می کنند ، و ازمنظر این مقایسه نتیجه می گیرند که بروز یک فاجعه انسانی که همه را متاثر کند وحکومت در ایجاد آن نقش اصلی را داشته باشد ، مانند حادثه چرنوبیل در شوروی سابق ،می تواند انگیزه کافی برای تحریک افکار عمومی برای حضور در خیابان ها باشد .
حادثه چرنوبیل :
در 6 اردیبهشت 1365نیروگاه اتمی چرنوبیل (شمال اوکراین) منفجر و آماری بین 4000 تا 16000 از تلفاتاین حادثه طی چندین ماه بر اثر تشعشات مواد رادیو اکتیو مطرح گردید .
بعد از این حادثه تا مدتها تیتر رسانه های غربی از این فاجعه عبارت بود از دو کلید واژه :
1 - خطا و اشتباه متخصصان شوروی
2 - دروغگویی و پنهان کاری مقامات شوروی سابق در موردفاجعه.
سقوط اتحاد جماهیر شوروی5 سال بعد از این واقعه روی داد و برخی از جمله گورباچف آخرین رئیس جمهور شورویسابق بر این اعتقادند که آغاز این فروپاشیوقوع حادثه اتمی چرنوبیل بوده است .
سناریوی آمریکا در مشابهتسازی توطئه چرنوبیلی برای ایران :
1 – امکان ایجاد حادثه ایکه اولا افکار عمومی را متاثر و ثانیا از داخل ایران باشد وجود دارد .
2 – ظاهر این حادثه ازوقوع تا کشف و اعلام و عکس العمل باید کاملا داخلی باشد .
3 – هدف قرار گرفتن یکپرواز مسافربری توسط پدافند هوایی ایران که منجر به تلفات بالا گردد ، امکانعملیاتی شدن دارد .
4 – برای نمایش و صحنهآرایی این حادثه بایستی پدافند هوایی ایران را در بالاترین وضعیت آماده باش قرارداد .
5 – برای این منظوربایستی نیروهای مسلح ایران را وارد وضعیت و شرایط جنگی نمود .
6 – حمله به یک هدف مهم وحیاتی ایران ، آنها را تحریک به اقدام متقابل نموده و درتهدید پاسخ به عمل آنها ،پدافند هوایی آنها در بالاترین سطح گسترش یافته و به صورت آماده باش کامل در می آید.
7 – شرایط جنگی حاکم وآماده باش صد در صد پدافند هوایی ایران ، سامانه های راداری را مجبور به شلیک بهاهداف به ظاهر متخاصم می نماید .
8 – انتخاب هواپیمایی کهقرار است مورد هدف قرار گیرد ، بایستی دارای مسافرینی خاص باشد تا آستانه تحریکپذیری عمومی برای آسیب دیدن آنها بالا باشد .
9 – بلافاصله بعد از وقوعحادثه بایستی مستنداتی که نشان از وقوع آن توسط نیروهای نظامی ایران است منتشر شود. ارائه این مستندات باید به شکلی کاملا طبیعی ، مردمی و داخلی جلوه گر شود.
10 – با واکنش رسانه های خارجیبه حادثه و متعاقبا واکنش رسانه های حکومتی که در اینگونه حوادث معمولا با خطاهاییهمراه است ، می توان کلید واژه دروغگویی و پنهان کاری مقامات حکومت را به شکلگسترده مطرح نمود .
11 – افکار عمومی متاثرشده از حادثه با انتشار کلید واژه پنهان کاری و دروغ مقامات ، انگیزه کافی برایحضور در اعتراضات خیابانی و نهایتا شرکت در شورش را دارد .
قرائن و شواهد توطئه :
1 – حرکت و تغییر چندسالهبرخی چهره های فراری یک جریان خاص ی از اصلاح به براندازی .
2 – تحرکات و اقدامات دوسال گذشته جریان برانداز در کشور .
1 – سخنرانی و پیام هایتحریک آمیز دروغ مقامات آمریکایی برای هدف قرار دادن اهدافی در ایران خصوصا در شهرتهران .
2 – نمایش علائم موشککروز به جای هواپیمای مسافربری در صفحه رادار سامانه پدافند هوایی .
3 – اذعان برخی کارشناسانبر امکان اختلالات عمدی در سامانه های راداری .
4 – به کارگیری گسترده وتحریک آمیز از دو کلید واژه اشتباه و خطای انسانی ، دروغ و فریب توسط رسانه هایفارسی زبان ضدانقلاب
5 – نقطه عطف نامیدنسانحه برای تحولات و حوادث آینده داخل ایران از سوی رسانه های ضدانقلاب .
6 – صدور بیانیه و نامههای تحریک آمیز از سوی برخی افراد و جریان های خاص ی در داخل کشور .
6 – تحریکات برخی چهرههای هنری و ورزشی برای برپایی اعتراضات .
7 – حضور مستقیم سفیرانگلیس به شکلی بی سابقه در تجمع غیرقانونی .
8 – فیلمبرداری 19 ثانیهای از لحظه وقوع حادثه درست در همان زاویه و دقیقا به سمت هدف آنهم در آن موقع ازروز
9 – سکوت سه روزه برخیعزاداران ادعایی که واکنش و عزاداری خود را بعد از سه روز آنهم به صورت اعتراضخیابانی نمایش دادند .
و اما سابقه 56 سالهانقلاب اسلامی از شروع آن در 15 خرداد 1342 تاکنون ، نشان از توطئه های بی شماری برعلیه آن در طول این سال ها دارد ، که تمامی آنها به لطف و اراده خداوندی علاوه بر اینکه به شکستانجامیده ، منشا پیرزوی و خیر گردیده است .
این سابقه ، جرات آن رابه ما می دهد که با اطمینان بگوئیم ، پیروز این توطئه نیز جمهوری اسلامی ایرانخواهد بود . انشاالله .
عباس جندقیان
24 دی ماه 1398
3-2-1346
بعد از ظهر پادشاه تایلند و ملکه اش که مهمان رسمی بودند آمدند
آن قدر که از ملکه تعریف می شنیدم نبود . به شهبانو عرض کردم نه تنها خوشگل نیست ، کنیز شما هم نمی شود . خندیدند
امشب مهمانی رسمی بود فقط پیشخدمت های ما اشتباه غریبی کردند . به جای آن که بین موزیک(آنتراک) مشروب بیاورند ضمن موزیک بود . خحل شدم . ولی چه کنم رئیس انتظامات بیسواد است
سال 1314 - رضاخان میرپنج چادر از سر ن کشید ، حتی به قیمت به شهادت رساندن صدها نفر از مسلمانان مخالف کشف حجاب
چه خنده دار است که یک دیکتاتور بخواهد ، قهرمان آزادی و استقلال دیگران شود .
سال 1316 - این دیکتاتور و دروغ بزرگ آزادی برای ن خیلی زود ، رسوا شد و آن زمانی بود که می خواست دختران خود را شوهر دهد . دو سال بعد از جنایت کشف حجاب ، این نمونه ن آزاد شده ( شمس و اشرف پهلوی ) در اوج بی اختیاری و به اجبار پدر که می خواست با خانواده های سرشناس وصلت کنند مجبور شدند با مردانی ازدواج کنند که به هیچ وجه دلخواهشان نبود و خیلی زود به طلاق انجامید . چندین عکس به آنها نشان دادند تا از میان عکسها هر کدام برای خود شوهری برگزیند .
شمس فریدون جم را انتخاب کرد و اشرف علی قوام را
سال 1320 به بعد – رضا شاه که فراری شد ، دخترانش نیز خود را آزاد یافتند . شمس از فریدون جم جدا شد و با پهلبد ازدواج کرد و به دین مسیحیت گروید
اشرف از قوام جدا شد و در سال های بعد اول با احمد شفیق و بعد با مهدی بوشهری ازدواج کرد
شمس در سال 1316 با فریدون جم ازدواج کرد ولی بعد از خروج رضاشاه از هم جدا شدند و در سال 1324 با عزت الله مین باشیان(پهلبد ) ازدواج کرد . بعدها به مسیحیت گروید و حتی در کاخ اختصاصی اش(مروارید) یک کلیسای خانگی ساخت
اشرف خواهر دوقلوی شاه در سال 1317 با علی قوام پسر قوام الملک شیرازی ازدواج و بعد از خروج رضا شاه این ازدواج به طلاق انجامید . در سال 1322 در مصر با احمد شفیق آشنا و ازدواج کردند در سال 1329 بدون طلاق همدیگر را ترک کردند . اشرف با مهدی بوشهری آشنا شد و بعد از طلاق رسمی با احمد شفیق با مهدی بوشهری ازدواج کرد
این جماعت به اصطلاح مترقی ، کسانی هستند که مسلمانان معتقد به احکام دین را عقب افتاده و متحجر می دانند . اما شکل و نوع ازدواج امام خمینی ، به عنوان نمونه ای از متمسکین به آداب و سنن الهی ، رسوایی کامل برای دروغگویان مردم فریبی است که سر در آخور فرهنگ غرب دارند
درباره این سایت